معنی فارسی singlehood
B1تکزندگی، وضعیت یا دورهای است که فرد به تنهایی زندگی میکند.
The state of being single and not in a romantic relationship.
- NOUN
example
معنی(example):
او از تکزندگیاش لذت میبرد و بر رشد خود تمرکز میکرد.
مثال:
He enjoyed his singlehood, focusing on self-growth.
معنی(example):
تکزندگی میتواند دورهای از کشف شخصی باشد.
مثال:
Singlehood can be a period of personal discovery.
معنی فارسی کلمه singlehood
:
تکزندگی، وضعیت یا دورهای است که فرد به تنهایی زندگی میکند.