معنی فارسی siphonate
B1عمل سیفون کردن، به معنای انتقال مایعات از یک مخزن به مخزن دیگر با استفاده از نی.
To transfer liquid through a siphon or similar device.
- VERB
example
معنی(example):
دانشمند از یک دستگاه سیفون برای انتقال مایع استفاده کرد.
مثال:
The scientist used a siphonate device to transfer the liquid.
معنی(example):
او یاد گرفت که سوخت را از مخزن بدون ریختن سیفون کند.
مثال:
He learned to siphonate fuel from the tank without spilling.
معنی فارسی کلمه siphonate
:
عمل سیفون کردن، به معنای انتقال مایعات از یک مخزن به مخزن دیگر با استفاده از نی.