معنی فارسی siphonated
B1محصولی که بهوسیلهی سیفون کردن منتقل شده یا پردازش شده است.
Referring to something that has been siphoned off or transferred via a siphon.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
محصول سیفون شده آماده توزیع بود.
مثال:
The siphonated product was ready for distribution.
معنی(example):
او نمونههای سیفون شده را برای تحقیق خود جمع آوری کرد.
مثال:
She collected siphonated samples for her research.
معنی فارسی کلمه siphonated
:
محصولی که بهوسیلهی سیفون کردن منتقل شده یا پردازش شده است.