معنی فارسی sipp
A2جرعه کوچک یا نوشیدن به آرامی و با لذت.
A small drink taken slowly, often to enjoy the taste.
- NOUN
example
معنی(example):
من یک جرعه کوچک از نوشیدنیام نوشیدم.
مثال:
I took a small sipp of my drink.
معنی(example):
بعد از پیادهروی طولانی، از یک جرعه آب تازه لذت بردم.
مثال:
After the long walk, I enjoyed a refreshing sipp of water.
معنی فارسی کلمه sipp
:
جرعه کوچک یا نوشیدن به آرامی و با لذت.