معنی فارسی sired
B2در زبان انگلیسی، 'sired' به عمل ایجاد مثل یک حیوان نر به ویژه در دامداری گفته میشود.
Past tense of sire; to have fathered offspring.
- verb
verb
معنی(verb):
(of a male) to procreate; to father, beget, impregnate.
example
معنی(example):
این Stallion سال گذشته بسیاری از مادیانها را پدر کرده است.
مثال:
The stallion sired many foals last year.
معنی(example):
او یک اسب مسابقه قهرمان را پدر کرد.
مثال:
He sired a champion racehorse.
معنی فارسی کلمه sired
:
در زبان انگلیسی، 'sired' به عمل ایجاد مثل یک حیوان نر به ویژه در دامداری گفته میشود.