معنی فارسی sireship
B1سیرشپ، نقشی که یک پدر در نسلکشی و پرورش حیوانات، به ویژه اسبها دارد.
The condition or status of being a sire, especially in the context of breeding animals.
- NOUN
example
معنی(example):
فره سیرشپ اسب بسیار محترم بود.
مثال:
The sireship of the horse was highly respected.
معنی(example):
او به سیرشپ خود در جامعه پرورش افتخار میکند.
مثال:
He is proud of his sireship in the breeding community.
معنی فارسی کلمه sireship
:
سیرشپ، نقشی که یک پدر در نسلکشی و پرورش حیوانات، به ویژه اسبها دارد.