معنی فارسی sises
B1اندازهها، مقادیر و ابعادی که برای اشیا یا موارد استفاده میشود.
Measurements or dimensions of objects or entities.
- NOUN
example
معنی(example):
اندازههای اشیاء باستانی متفاوت و جالب بودند.
مثال:
The sises of the artifacts were varied and interesting.
معنی(example):
قبل از نمایش در موزه اندازهها را اندازهگیری کردیم.
مثال:
We measured the sises before displaying them in the museum.
معنی فارسی کلمه sises
:
اندازهها، مقادیر و ابعادی که برای اشیا یا موارد استفاده میشود.