معنی فارسی sish
B1صدایی که شبیه به صدای آب روان است، معمولاً آرامشبخش.
A sound resembling flowing water, often soothing.
- NOUN
example
معنی(example):
صدای سیس از رودخانه برای شنیدن آرامشبخش بود.
مثال:
The sish of the river was soothing to hear.
معنی(example):
ما هنگام قدم زدن در کنار ساحل صدای ملایم سیس را میشنیدیم.
مثال:
We could hear the gentle sish while walking along the bank.
معنی فارسی کلمه sish
:
صدایی که شبیه به صدای آب روان است، معمولاً آرامشبخش.