معنی فارسی sjamboks
B1چوب سخت و منعطفی که معمولاً از پوست گاو ساخته میشود و در برخی کشورها برای انضباط یا مدیریت استفاده میشود.
A type of whip made from a flexible, heavy material, often used in certain cultures for herding or discipline.
- noun
noun
معنی(noun):
A stout whip, especially made of rhinoceros or hippopotamus hide.
example
معنی(example):
افسر پلیس یک شمبا برای کنترل جمعیت حمل میکرد.
مثال:
The police officer carried a sjambok for crowd control.
معنی(example):
در برخی فرهنگها، شمباها به عنوان ابزاری سنتی برای نگهداری دامها استفاده میشوند.
مثال:
In some cultures, sjamboks are used as a traditional tool for herding cattle.
معنی فارسی کلمه sjamboks
:
چوب سخت و منعطفی که معمولاً از پوست گاو ساخته میشود و در برخی کشورها برای انضباط یا مدیریت استفاده میشود.