معنی فارسی skated
A2 /ˈskeɪtɪd/اسکیت کردن، عمل سر خوردن روی سطحی با استفاده از اسکیت، به ویژه به طور تفریحی یا ورزشی.
Moved smoothly along a surface on skates.
- verb
verb
معنی(verb):
To move along a surface (ice or ground) using skates.
معنی(verb):
To skateboard
معنی(verb):
To use the skating technique.
معنی(verb):
To get away with something; to be acquitted of a crime for which one is manifestly guilty.
example
معنی(example):
او با اسکیت‌های جدیدش در پارک چرخید.
مثال:
She skated around the park on her new rollerblades.
معنی(example):
او به مدت چند سال به صورت حرفه‌ای اسکیت کرد و سپس بازنشسته شد.
مثال:
He skated professionally for several years before retiring.
معنی فارسی کلمه skated
:
اسکیت کردن، عمل سر خوردن روی سطحی با استفاده از اسکیت، به ویژه به طور تفریحی یا ورزشی.
