معنی فارسی sked

B1

رفتن سریع و ناگهانی، معمولاً به دلیل ترس یا نگرانی.

To leave quickly or hurriedly, often to escape something.

noun
معنی(noun):

A schedule.

verb
معنی(verb):

To schedule.

example
معنی(example):

او وقتی سگ را دید، تصمیم گرفت تا برود.

مثال:

He decided to skedaddle when he saw the dog.

معنی(example):

اگر طوفان در حال آمدن است، بهتر است بروی.

مثال:

You better sked if the storm is coming.

معنی فارسی کلمه sked

: معنی sked به فارسی

رفتن سریع و ناگهانی، معمولاً به دلیل ترس یا نگرانی.