معنی فارسی skeich
B1اسکیش، ریشسفید یا شخص با تجربه و با دانش در یک جمع
An elder or leader, often one who is seen as wise or knowledgeable.
- NOUN
example
معنی(example):
اسکیش قوانین بازی را توضیح داد.
مثال:
The skeich explained the rules of the game.
معنی(example):
همه به خاطر حکمتش به اسکیش احترام میگذاشتند.
مثال:
Everyone respected the skeich for his wisdom.
معنی فارسی کلمه skeich
:
اسکیش، ریشسفید یا شخص با تجربه و با دانش در یک جمع