معنی فارسی skeigh
B1اسکایش، اصطلاحی برای توصیف رفتار یا طبیعت سرسخت و آزاد.
A term used to describe a spirited or lively nature.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
مادیان بخاطر رفتار اسکایش شناخته شده بود.
مثال:
The mare was known for her skeigh behavior.
معنی(example):
طبیعت اسکایش اسب باعث میشد سوار شدن بر او دشوار باشد.
مثال:
The horse's skeigh nature made her hard to ride.
معنی فارسی کلمه skeigh
:
اسکایش، اصطلاحی برای توصیف رفتار یا طبیعت سرسخت و آزاد.