معنی فارسی skewly

B1

به طور کج، به حالتی اشاره دارد که چیزی بر اساس استانداردها یا انتظارات مستقیم نیست.

In a way that is not straight or aligned; askew.

example
معنی(example):

او به طور کج به او نگاه کرد وقتی آن حرف را زد.

مثال:

She looked at him skewly when he made that comment.

معنی(example):

ساختمان به طرز کجی ساخته شده بود که آن را متمایز می‌کرد.

مثال:

The building was built skewly, which made it stand out.

معنی فارسی کلمه skewly

: معنی skewly به فارسی

به طور کج، به حالتی اشاره دارد که چیزی بر اساس استانداردها یا انتظارات مستقیم نیست.