معنی فارسی skilfulness
B2مهارت به توانایی انجام یک کار به خوبی و با دقت اطلاق میشود.
The ability to do something well, especially as a result of practice and aptitude.
- NOUN
example
معنی(example):
مهارت او در نقاشی همه را تحت تاثیر قرار داد.
مثال:
Her skilfulness in painting impressed everyone.
معنی(example):
مهارت سرآشپز در وعده غذایی لذیذ مشهود بود.
مثال:
The skilfulness of the chef was evident in the delicious meal.
معنی فارسی کلمه skilfulness
:
مهارت به توانایی انجام یک کار به خوبی و با دقت اطلاق میشود.