معنی فارسی skylined
B2به وجود آوردن پیشزمینهای از منظر که در آن یک خط افق دیده میشود، مخصوصاً در ترکیب با ساختمانها یا ویژگیهای طبیعی.
Having a clear outline against the sky, often used to describe buildings or natural features silhouetted by light.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
شهر در برابر غروب آفتاب به زیبایی نمایان شده بود.
مثال:
The city was beautifully skylined against the sunset.
معنی(example):
کوهها در نور شبهنگام نمایان شدند.
مثال:
The mountains were skylined by the evening light.
معنی فارسی کلمه skylined
:
به وجود آوردن پیشزمینهای از منظر که در آن یک خط افق دیده میشود، مخصوصاً در ترکیب با ساختمانها یا ویژگیهای طبیعی.