معنی فارسی skimmington
C1اصطلاحی تاریخی که به مراسمی محلی اشاره دارد که در آن بر علیه اختلالات اجتماعی اعتراض می‌شود.
A historical term for a popular movement or protest that criticized social norms.
- noun
noun
معنی(noun):
A person impersonating his/her offending spouse in a procession with the aim of ridicule.
معنی(noun):
A ludicrous procession for the purpose of ridiculing a person's offending spouse.
معنی(noun):
A cuckold.
example
معنی(example):
اسکیمینگتون یک اصطلاح تاریخی مربوط به نوع خاصی از اعتراض است.
مثال:
Skimmington is a historical term related to a specific type of protest.
معنی(example):
رژه اسکیمینگتون برای به تمسخر کشیدن رفتارهای اجتماعی برگزار می‌شد.
مثال:
The skimmington procession was meant to ridicule social behaviors.
معنی فارسی کلمه skimmington
:
اصطلاحی تاریخی که به مراسمی محلی اشاره دارد که در آن بر علیه اختلالات اجتماعی اعتراض می‌شود.
