معنی فارسی skimobile
B1وسیله نقلیهای که مخصوص حرکت بر روی برف و یخ طراحی شده است.
A type of vehicle specifically made for movement on snow and ice, designed for winter sports enthusiasts.
- noun
noun
معنی(noun):
Snowmobile
example
معنی(example):
اسکیموبیل وسیلهای است که برای سفر در زمستان بر روی برف طراحی شده است.
مثال:
A skimobile is a vehicle designed for winter travel on snow.
معنی(example):
آنها از یک اسکیموبیل برای عبور از مناظر برفی استفاده کردند.
مثال:
They used a skimobile to traverse the snowy landscape.
معنی فارسی کلمه skimobile
:
وسیله نقلیهای که مخصوص حرکت بر روی برف و یخ طراحی شده است.