معنی فارسی skin friction
B2اصطکاکی که بین سطوح پوست و مایعات یا گازها ایجاد میشود و بر حرکت تأثیر میگذارد.
The friction between a fluid and a surface which affects motion and performance.
- OTHER
example
معنی(example):
اصطکاک پوست بر عملکرد هواپیما در حین پرواز تأثیر میگذارد.
مثال:
Skin friction affects the performance of aircraft during flight.
معنی(example):
مهندسین قصد دارند اصطکاک پوست را کاهش دهند تا کارایی سوخت را بهبود ببخشند.
مثال:
Engineers aim to reduce skin friction to improve fuel efficiency.
معنی فارسی کلمه skin friction
:
اصطکاکی که بین سطوح پوست و مایعات یا گازها ایجاد میشود و بر حرکت تأثیر میگذارد.