معنی فارسی skindiving

B2

skindiving، فعالیتی تفریحی که در آن فرد بدون تجهیزات تنفسی به زیر آب می‌رود.

A recreational activity of diving underwater without breathing apparatus.

example
معنی(example):

skindiving می‌تواند تجربه‌ای هیجان‌انگیز باشد.

مثال:

Skindiving can be an exhilarating experience.

معنی(example):

او یک دوره برگزار کرد تا بیشتر در مورد تکنیک‌های skindiving بیاموزد.

مثال:

She took a course to learn more about skindiving techniques.

معنی فارسی کلمه skindiving

: معنی skindiving به فارسی

skindiving، فعالیتی تفریحی که در آن فرد بدون تجهیزات تنفسی به زیر آب می‌رود.