معنی فارسی skiogram
B2تصویر پزشکی که معمولاً برای ارزیابی آسیبها یا شرایط خاص استفاده میشود.
A medical imaging technique used to visualize bone structure.
- NOUN
example
معنی(example):
دکتر به اسکیوگرام برای نشانههای آسیب نگاه کرد.
مثال:
The doctor looked at the skiogram for signs of injury.
معنی(example):
او باید قبل از جراحی اسکیوگرام بگیرد.
مثال:
She had to get a skiogram before her surgery.
معنی فارسی کلمه skiogram
:
تصویر پزشکی که معمولاً برای ارزیابی آسیبها یا شرایط خاص استفاده میشود.