معنی فارسی skiophyte
B2گیاهی که به شرایط سرمای شدید و نور کم تطبیق یافته است.
A type of plant adapted to cold and shaded conditions.
- NOUN
example
معنی(example):
سکیوفیت در محیطهای سرد و برفی رونق میگرفت.
مثال:
The skiophyte thrived in cold, snowy environments.
معنی(example):
در گیاهشناسی، یک سکیوفیت به سایه در مناطق برفی تطبیق یافته است.
مثال:
In botany, a skiophyte is adapted to shade in snowy areas.
معنی فارسی کلمه skiophyte
:
گیاهی که به شرایط سرمای شدید و نور کم تطبیق یافته است.