معنی فارسی skrimshander
B1درگیری کوچک یا نبردهای بازیگوشانه، چیزی شبیه به جنگهای غیررسمی.
A playful or small-scale skirmish, often in a non-serious context.
- NOUN
example
معنی(example):
آنها در یک درگیری بازیگوشانه مشغول شدند، که یک سکریمشندر معمولی بود.
مثال:
They engaged in a playful skirmish, a typical skrimshander.
معنی(example):
درگیری به یک سکریمشندر کمدی میان دوستان تبدیل شد.
مثال:
The skirmish turned into a comedic skrimshander between friends.
معنی فارسی کلمه skrimshander
:
درگیری کوچک یا نبردهای بازیگوشانه، چیزی شبیه به جنگهای غیررسمی.