معنی فارسی skrupul

B1

احتیاط و دقت در عمل و تصمیم‌گیری با در نظر گرفتن تبعات.

A feeling of hesitation or doubt about the morality of an action.

example
معنی(example):

او با احتیاط عمل کرد و عدالت را در تمام تعاملات تضمین کرد.

مثال:

He acted with skrupul, ensuring fairness in all dealings.

معنی(example):

احتیاط او در تصمیماتش مشهود بود.

مثال:

Her skrupul was evident in her thoughtful decisions.

معنی فارسی کلمه skrupul

: معنی skrupul به فارسی

احتیاط و دقت در عمل و تصمیم‌گیری با در نظر گرفتن تبعات.