معنی فارسی skullful
B1به معنای دارای مهارت یا تخصص در طراحی یا ساخت اجزای مربوط به جمجمه یا استخوان.
Characterized by a skillful or artistic representation of the skull.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
طراحی با مهارت استخوان جمجمه، مجسمه را متمایز کرد.
مثال:
The skullful design made the sculpture stand out.
معنی(example):
او به طرز باشکوهی به مناسک باستانی اشاره کرد.
مثال:
He made a skullful reference to the ancient rituals.
معنی فارسی کلمه skullful
:
به معنای دارای مهارت یا تخصص در طراحی یا ساخت اجزای مربوط به جمجمه یا استخوان.