معنی فارسی slamp
B1شلمپ، نوعی صدای تفننی و بیقاعده هنگام انجام فعالیتی.
A fun, nonspecific sound made during an activity.
- NOUN
example
معنی(example):
او هنگام پریدن صدای جالبی شلمپ تولید کرد.
مثال:
She made a fun slamp noise while jumping.
معنی(example):
سگ وقتی خوشحال بود، روی زمین شلمپ کرد.
مثال:
The dog slamped across the floor when excited.
معنی فارسی کلمه slamp
:
شلمپ، نوعی صدای تفننی و بیقاعده هنگام انجام فعالیتی.