معنی فارسی slavify
B1اسلاویکردن، فرآیند تبدیل یک فرهنگ یا سنت به عناصر اسلاوی.
To make something characteristic of Slavic culture or to incorporate Slavic elements.
- VERB
example
معنی(example):
آنها سعی کردند آداب و رسوم خود را اسلاوی کنند تا میراث خود را تقویت کنند.
مثال:
They tried to slavify their customs to strengthen their heritage.
معنی(example):
این سازمان برای اسلاوی کردن سنتهای محلی کار کرد.
مثال:
The organization worked to slavify local traditions.
معنی فارسی کلمه slavify
:
اسلاویکردن، فرآیند تبدیل یک فرهنگ یا سنت به عناصر اسلاوی.