معنی فارسی slavocrat

B2

اسلاوی‌مدار، فردی که در یک نظام اسلاوی مسلط و دارای نفوذ است.

A ruler or influential person in a Slavic political context.

example
معنی(example):

یک اسلاوی‌مدار معمولاً قدرت قابل توجهی دارد.

مثال:

A slavocrat often holds significant power.

معنی(example):

اسلاوی‌مداران در شکل‌دادن به جوامع خود تأثیرگذار بودند.

مثال:

Slavocrats were influential in shaping their societies.

معنی فارسی کلمه slavocrat

: معنی slavocrat به فارسی

اسلاوی‌مدار، فردی که در یک نظام اسلاوی مسلط و دارای نفوذ است.