معنی فارسی sleazily
B2به طرز ناخوشایندی و غیر حرفهای انجام دادن کاری.
In a manner that is morally or socially unacceptable, often trying to manipulate others.
- ADVERB
example
معنی(example):
او در طول مصاحبه به طور نامناسب صحبت کرد که باعث ناراحتی همه شد.
مثال:
He spoke sleazily during the interview, which made everyone uncomfortable.
معنی(example):
این آگهی به طرز نامناسبی ارائه شد و سعی در دستکاری احساسات داشت.
مثال:
The ad was presented sleazily, trying to manipulate emotions.
معنی فارسی کلمه sleazily
:
به طرز ناخوشایندی و غیر حرفهای انجام دادن کاری.