معنی فارسی slippiness

B1

حالت یا ویژگی لغزنده بودن، که می‌تواند خطرناک باشد.

The quality of being slippery, which can pose a hazard.

example
معنی(example):

لغزندگی زمین باعث می‌شود که بدون کفش راه رفتن خطرناک باشد.

مثال:

The slippiness of the floor made it dangerous to walk without shoes.

معنی(example):

شما باید مراقب لغزندگی سنگ‌های خیس در کنار رودخانه باشید.

مثال:

You need to be careful of the slippiness of the wet rocks by the river.

معنی فارسی کلمه slippiness

: معنی slippiness به فارسی

حالت یا ویژگی لغزنده بودن، که می‌تواند خطرناک باشد.