معنی فارسی slobbering

B1

بزاق ریختن، حالت آبکی و شل را توصیف می‌کند که معمولاً به دلیل هیجان یا گرسنگی است.

The act of drooling or producing saliva excessively.

verb
معنی(verb):

To allow saliva or liquid to run from one's mouth; to drool.

مثال:

All babies slobber.

noun
معنی(noun):

The act of one who slobbers.

مثال:

the slobberings of a hungry dog

example
معنی(example):

سگ تمام زمین را با بزاقش خیسانده بود.

مثال:

The dog was slobbering all over the floor.

معنی(example):

او بر روی غذای لذیذ سرش را کج کرده بود.

مثال:

He was slobbering over the delicious food.

معنی فارسی کلمه slobbering

: معنی slobbering به فارسی

بزاق ریختن، حالت آبکی و شل را توصیف می‌کند که معمولاً به دلیل هیجان یا گرسنگی است.