معنی فارسی slopperies

B1

شلوغی‌ها، حالت‌ها یا مکان‌هایی که در آن‌ها بی‌نظمی وجود دارد.

Instances or areas characterized by disorder or untidiness.

example
معنی(example):

نمایشگاه موزه چندین نمونه از شلوغی‌ها را به نمایش گذاشت.

مثال:

The museum display showcased several examples of slopperies.

معنی(example):

تمام شلوغی‌های آشپزخانه باید پاک شوند.

مثال:

All the slopperies in the kitchen need to be cleaned up.

معنی فارسی کلمه slopperies

: معنی slopperies به فارسی

شلوغی‌ها، حالت‌ها یا مکان‌هایی که در آن‌ها بی‌نظمی وجود دارد.