معنی فارسی sloppery

B1

شلوغی، وضعیت یا فضایی که مقدار زیادی ماده بی‌نظم بر روی آن قرار گرفته است.

A condition or area characterized by a large amount of untidy substance.

example
معنی(example):

شلوغی روی زمین باعث سختی حرکت شد.

مثال:

The sloppery on the floor made it hard to walk.

معنی(example):

برای جلوگیری از شلوغی، قدم‌های مراقبتی لازم است.

مثال:

Careful steps are needed to avoid the sloppery mess.

معنی فارسی کلمه sloppery

: معنی sloppery به فارسی

شلوغی، وضعیت یا فضایی که مقدار زیادی ماده بی‌نظم بر روی آن قرار گرفته است.