معنی فارسی slosher
B1فردی که به راحتی مایعات را میریزد یا ول میکند.
One who spills liquid or creates mess with liquids.
- NOUN
example
معنی(example):
صدای شلوغ امواج از ساحل شنیده میشد.
مثال:
The slosher of the waves could be heard from the beach.
معنی(example):
او همیشه یک شلوغکننده بود و هر جا میرفت نوشیدنیها را میریخت.
مثال:
He was a slosher, always spilling drinks wherever he went.
معنی فارسی کلمه slosher
:
فردی که به راحتی مایعات را میریزد یا ول میکند.