معنی فارسی slumberously

B1

به طرز خواب‌آلود و کند، به طوری که گویی در حال خواب است.

In a manner that suggests drowsiness or lethargy; slowly and sleepily.

example
معنی(example):

گربه به آرامی از یک نقطه آفتابی به نقطه دیگر منتقل شد.

مثال:

The cat moved slumberously from one sunny spot to another.

معنی(example):

او در طول سخنرانی خسته‌کننده به آرامی خوابش برد.

مثال:

He slumberously drifted off during the boring lecture.

معنی فارسی کلمه slumberously

: معنی slumberously به فارسی

به طرز خواب‌آلود و کند، به طوری که گویی در حال خواب است.