معنی فارسی slumbrous

B1

کیفیتی که به خواب‌آلودگی و آرامش می‌افزاید.

Having a drowsy or tranquil quality; inducing sleep.

example
معنی(example):

بعدازظهر خواب‌آلود برای چرت زدن عالی بود.

مثال:

The slumbrous afternoon was perfect for a nap.

معنی(example):

در روستای خواب‌آلود، زمان گویی متوقف شده بود.

مثال:

In the slumbrous village, time seemed to stand still.

معنی فارسی کلمه slumbrous

: معنی slumbrous به فارسی

کیفیتی که به خواب‌آلودگی و آرامش می‌افزاید.