معنی فارسی small white
A2پروانه‌ای کوچک و سفید، غالباً مشخصات منحصر به فردش مربوط به اندازه و رنگش می‌باشد.
A small white butterfly, often identified by its size and color.
- noun
noun
معنی(noun):
A small, white butterfly Pieris rapae, of the family Pieridae, that damages Brassica rapa crops in temperate regions worldwide.
example
معنی(example):
پروانه کوچک سفید به آرامی بر روی گل نشسته بود.
مثال:
The small white butterfly landed gently on the flower.
معنی(example):
امروز یک پروانه کوچک سفید را در باغم دیدم.
مثال:
I saw a small white flying in my garden today.
معنی فارسی کلمه small white
:
پروانه‌ای کوچک و سفید، غالباً مشخصات منحصر به فردش مربوط به اندازه و رنگش می‌باشد.
