معنی فارسی smalltime
B1زمان کوچک، به معنای کسی یا چیزی با مقیاس و اهمیت کم است، به ویژه در مقایسه با دیگران.
Referring to someone or something that is not significant or important.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
On a small scale.
مثال:
a small-time thief
example
معنی(example):
او در دنیای تجارت بزرگ، به عنوان یک تازهکار شناخته میشد.
مثال:
He was considered smalltime in the world of big business.
معنی(example):
این گروه به عنوان یک گروه کوچکتر شروع کرد قبل از اینکه شناخته شود.
مثال:
The band started off as smalltime before becoming famous.
معنی فارسی کلمه smalltime
:
زمان کوچک، به معنای کسی یا چیزی با مقیاس و اهمیت کم است، به ویژه در مقایسه با دیگران.