معنی فارسی smalmed
B1کوچک کردن، فعل به معنای کاهش اندازه یا کمکردن چیزی.
The past tense of smalm, meaning to have become smaller.
- VERB
example
معنی(example):
او قبل از نقل مکان به خانه جدید، اموالش را کوچکتر کرد.
مثال:
He smalmed his belongings before moving to a new house.
معنی(example):
بسیاری از مردم در حین فرایند کوچک کردن داراییهایشان، آنها را کوچکتر کردند.
مثال:
Many people smalmed their possessions during the downsizing process.
معنی فارسی کلمه smalmed
:
کوچک کردن، فعل به معنای کاهش اندازه یا کمکردن چیزی.