معنی فارسی smashed-in
B1شکسته شده، به معنای اینکه چیزی به شدت آسیب دیده یا تغییر شکل داده است.
Caved or dented in as a result of force or impact.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
در طول طوفان، درب به بیرون کوبیده شد.
مثال:
The door was smashed-in during the storm.
معنی(example):
او به خاطر دعوا صورتش به شدت آسیب دیده بود.
مثال:
He had a smashed-in face from the fight.
معنی فارسی کلمه smashed-in
:
شکسته شده، به معنای اینکه چیزی به شدت آسیب دیده یا تغییر شکل داده است.