معنی فارسی smifligation

B1

اسمیفلیگیشن به معنای سازماندهی و تقسیم وظایف به طور مؤثر است.

The organization and division of tasks efficiently.

example
معنی(example):

اسمیفلیگیشن وظایف به بهبود بهره‌وری تیم کمک کرد.

مثال:

The smifligation of tasks helped improve team productivity.

معنی(example):

استراتژی اسمیفلیگیشن ما در پروژه‌های گذشته موفق بوده است.

مثال:

Our smifligation strategy has proven successful in past projects.

معنی فارسی کلمه smifligation

: معنی smifligation به فارسی

اسمیفلیگیشن به معنای سازماندهی و تقسیم وظایف به طور مؤثر است.