معنی فارسی smiggins

B1

اسمگینز به باقی‌مانده‌ها یا اشیاء کوچک و بی‌اهمیت اطلاق می‌شود.

Leftovers or small and insignificant items.

example
معنی(example):

سگ کمی اسمگینز در حیاط پیدا کرد.

مثال:

The dog found some smiggins in the backyard.

معنی(example):

کودکان عاشق جمع‌آوری اسمگینز هنگام رفتن به زمین بازی هستند.

مثال:

Kids love to collect smiggins during their playground visits.

معنی فارسی کلمه smiggins

: معنی smiggins به فارسی

اسمگینز به باقی‌مانده‌ها یا اشیاء کوچک و بی‌اهمیت اطلاق می‌شود.