معنی فارسی smile/smile

A1

لبخند زدن، نشان دادن حالت خوشحالی یا رضایت با استفاده از تغییرات در صورت، به خصوص در ناحیه دهان.

To make a facial expression in which the corners of the mouth curve upward, often indicating pleasure or amusement.

example
معنی(example):

او نتوانست جلوی خود را بگیرد و وقتی توله‌سگ را دید لبخند زد.

مثال:

She couldn't help but smile when she saw the puppy.

معنی(example):

او به او لبخند زد تا نشان دهد که دوستانه است.

مثال:

He smiled at her to show he was friendly.

معنی فارسی کلمه smile/smile

:

لبخند زدن، نشان دادن حالت خوشحالی یا رضایت با استفاده از تغییرات در صورت، به خصوص در ناحیه دهان.