معنی فارسی smokelessly
B1بدون دود، به طور خاص برای توصیف چیزی که هنگام سوختن دود تولید نمیکند.
In a manner that does not produce smoke.
- ADVERB
example
معنی(example):
شمع بدون دود سوخت و هوای اطراف را تمیز نگه داشت.
مثال:
The candle burned smokelessly, leaving the air clean.
معنی(example):
آنها یک شومینه بدون دود طراحی کردند تا آلودگی را کاهش دهند.
مثال:
They designed a smokelessly fireplace to reduce pollution.
معنی فارسی کلمه smokelessly
:
بدون دود، به طور خاص برای توصیف چیزی که هنگام سوختن دود تولید نمیکند.