معنی فارسی smokiness
B1دودی بودن، میزان یا وجود دود یا عطر دود، به ویژه در رابطه با غذا یا فضا.
The quality of being smoky; the presence or aroma of smoke, especially related to food or environments.
- NOUN
example
معنی(example):
دود موجود در اتاق باعث شد که تنفس سخت شود.
مثال:
The smokiness of the room made it hard to breathe.
معنی(example):
او از دودی بودن گوشت کبابی لذت میبرد.
مثال:
She loved the smokiness of the grilled meat.
معنی فارسی کلمه smokiness
:
دودی بودن، میزان یا وجود دود یا عطر دود، به ویژه در رابطه با غذا یا فضا.