معنی فارسی smokyseeming
B1حالت نمادین یا نشاندهنده وجود دود یا مه ناشی از سوختن مواد مختلف.
A figurative term indicating an appearance influenced by smoke or mist.
- OTHER
example
معنی(example):
هالهی دودی درهها را پوشانده بود.
مثال:
The smokyseeming haze covered the valleys.
معنی(example):
ما برنامهریزی خود را به دلیل شرایط دودی تغییر دادیم.
مثال:
We adjusted our planning due to the smokyseeming conditions.
معنی فارسی کلمه smokyseeming
:
حالت نمادین یا نشاندهنده وجود دود یا مه ناشی از سوختن مواد مختلف.