معنی فارسی smoothish

B1

تقریبا صاف؛ کمی نرم و بدون ناهنجاری.

Somewhat smooth; not completely rough.

example
معنی(example):

پارچه بافتی تقریبا صاف دارد.

مثال:

The fabric has a smoothish texture.

معنی(example):

پوست او تقریبا صاف است و چند خط ریز دارد.

مثال:

Her skin is smoothish, with a few fine lines.

معنی فارسی کلمه smoothish

: معنی smoothish به فارسی

تقریبا صاف؛ کمی نرم و بدون ناهنجاری.