معنی فارسی smotheration
B1پوشاندن یا فراگیری چیزی به گونهای که محسوس و قابل توجه باشد، به ویژه در مواقعی که باعث آسایش بیش از حد یا احساس سنگینی میشود.
The act of suffocating or overwhelming by excessive covering or affection.
- NOUN
example
معنی(example):
پوشش زیاد کیک باعث شد که آنقدر غنی شود که نتوان آن را خورد.
مثال:
The smotheration of the cake made it too rich to eat.
معنی(example):
پوشش بیش از حد عشق گاهی اوقات میتواند خستهکننده باشد.
مثال:
The smotheration of love can sometimes feel overwhelming.
معنی فارسی کلمه smotheration
:
پوشاندن یا فراگیری چیزی به گونهای که محسوس و قابل توجه باشد، به ویژه در مواقعی که باعث آسایش بیش از حد یا احساس سنگینی میشود.