معنی فارسی smothery
B1حالت یا فضایی که شباهت به خفه کردن یا سنگینی بیش از حد دارد، به خصوص در موارد محبت یا احساسات.
Characterized by an overwhelming or suffocating quality, often associated with excessive affection or emotion.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
جو سنگین در اتاق باعث شد که به سختی نفس بکشیم.
مثال:
The smothery atmosphere in the room made it hard to breathe.
معنی(example):
عشق او گاهی اوقات بیشتر به عنوان یک بار احساس میشد تا یک نعمت.
مثال:
Her smothery affection sometimes felt more like a burden than a blessing.
معنی فارسی کلمه smothery
:
حالت یا فضایی که شباهت به خفه کردن یا سنگینی بیش از حد دارد، به خصوص در موارد محبت یا احساسات.