معنی فارسی smotheriness
B1حالتی از محبت یا وابستگی که ممکن است احساسات را خفه کند یا آزادی فردی را محدود کند.
The quality of being overly affectionate or controlling, often to the point of suffocation in a relationship.
- NOUN
example
معنی(example):
محبت زیاد او باعث شد که او نتواند احساسات خود را بیان کند.
مثال:
Her smotheriness made it difficult for him to express his own feelings.
معنی(example):
محبت بیش از حد در رابطه آنها منجر به سوءتفاهمهای زیادی شد.
مثال:
The smotheriness in their relationship created many misunderstandings.
معنی فارسی کلمه smotheriness
:
حالتی از محبت یا وابستگی که ممکن است احساسات را خفه کند یا آزادی فردی را محدود کند.